استخر امشب را بی خیال شدم که بنشینم و نامه ی تو  را بنویسم برای "پغ نوئل" یا همان بابا نوئل. همان جایی که پنج شنبه ها برای بازی می رویم ، هفته ی پیش اعلام کردند که همه ی بچه ها نامه های شان را بیاورند تا بابا نوئل برای شان کادو بخرد. این اولین نامه ی تو برای بابا نوئل است و البته اولین نامه ی خودم هم!...نمی دانم چند سال طول می کشد تا بفهمی که بابا نوئلی در کار نیست، اما دلم می خواهد اگر حتا  بابا نوئل توی دنیایت نباشد، آرزوهای رنگ وارنگت همیشه برق بیاورد توی چشم های گرد و پر از کنجکاوی ات. هر کاری کردم دلم نیامد که بروم و یک مشت استیکر و کاغذ رنگی بخرم و نامه ات را جینگول وینگول کنم. با همه ی خستگی امروز که یکی از آن روزهای کذایی بود، جعبه ی آبرنگ را آوردم و بی این که فکری توی سرم باشد شروع کردم. اولین نامه ات ...اولین کریسمس ات. آرزو هایی که قرار است توی نامه بنویسم گرچه آرزوهای توی نیست  اما خیلی چیزهای دیگر که می خواهم بنویسم، قطعن خود ِ خودت هستی. آخر کوچولوی عزیزم تو چه می دانی که چه اسباب بازی هایی دوست داری!...برای تو گران ترین اسباب بازی همان قدر هیجان دارد که درب بطری اب معدنی!...که سینه خیز از این سر خانه بروی آن سر و بعد سُر ش بدهی  زیر گلدان ها و بعد بخندی از ته دل و فرار کنی از دستم. من اما به غیر از این که بنویسم چه اسباب بازی ای دوست داری، می خواهم  از خودت بنویسم. اصلا بگذار بابا نوئل فکر کند که من و تو آدم های روده درازی هستیم و سرش از نامه ی ما درد بگیرد. اما من باید بنویسم که تو ...امسال توی این دنیا یک تازه وارد بودی.  که تو عاشق نگاه کردن به نقاشی های روی دیوار هستی. که تو هر بار که غذا می خوری به ترنج که کنارت نشسته نگاه می کنی و منتظری که برای او هم از غذای تو بریزم و او هم با ولع غذاهای پوره ای تو را بخورد. می خواهم بنویسم که وقتی برایت کتاب می خوانم گاهی لب هایت را می آوری سمتم و انگار می بوسی مرا. که تو عاشق درخت هایی...عاشق  نمایش بازی من با عروسک های پولیشی ات هستی. عاشق سرلاک ِ دارچینی و سیب هستی و حتا وقتی ظرفت خالی می شود هنوز دهانت را باز می کنی و منتظر می مانی.

می خواهم برای بابا نوئل بنویسم که صبح ها که از خواب بیدار می شوی به جای گریه کردن، "بلکی" را می گیری بالای سرت و باهاش آن قدر حرف می زنی تا بیدار شوم. می خواهم بنویسم که توی این هشت ماه ، لبخند ، با صورتت عجین شده . می نویسم که چند شب است که بغلت می کنم و توی تخت خودمان می خوابانمت و به صورت ماهت خیره می شوم و تو گاهی به پهلو می شوی و انگار بغلم می کنی. همه ی این ها را برای بابا نوئل می نویسم  

می نویسم...که تو ...پسر بچه ی سالمی هستی که عاشق زنده گی هستی و  هر سال...همین را می خواهی و همین یعنی بزرگ ترین هدیه ی دنیا.


  

نظرات 26 + ارسال نظر
مینو 1396/09/20 ساعت 13:17 http://ghozar.blog.ir

تو فوق العاده ای باران جون

تو هم پر از لطف:)

بهاره 1396/09/09 ساعت 20:18

سلام مامان مهربون و هنرمند. چه بابا نوئل قشنگی

دختر نارنج و ترنج 1396/09/08 ساعت 14:50

باران......
مارلی جانم رفت. دلم نمی اومد بیام و برات بنویسم. الان دوازده روزه که نیستش... جاش وحشتناک خالیه. نمی دونم چه کار کنم؟

هرروز فکرشم...هرروز...هر بار که ترنج و تورج و می بینم...

ساناز 1396/09/08 ساعت 12:12

چه خوبه که آدم یه مامان خوب و هنرمند داشته باشه. یه مامان که همیشه برای بچه اش وقت داره. الهی که کایو زندگی رو عاشقانه زندگی کنه. همونجور که مامانش براش میخواد.
هرچی آرامش بود از تو این متن میریزه تو دل آدم

اما نمی دونم آدم چرا وقتی بچه داره همه ش پر از عذاب وجدانه:(

سلام. اومدم کامنت بذارم این‌جا اسم دختر نارنج و ترنج رو دیدم. مگه هنوز وبلاگ داره؟ برسد به دست دختر نارنج و ترنج از سوی یکی از خوانندگان قدیمی‌اش. یادم رفت اصن چی می‌خواستم بنویسم.

:) بله دارن. آدرسش اون گوشه هست:)

زری 1396/09/04 ساعت 09:33

برای خودت و پسرک و همه ی دخترک و پسرکهای دنیا سلامتی و آرامش از بابانویل میخوام

من هم همین آرزوی تو رو دارم برای همه ی کوچک ها

غ ز ل 1396/08/29 ساعت 17:53 http://life-time.blogsky.com

واى باران چه کردى
چه زیبا تمام حست به این کوچک دردانه را در نقش یک بابا نوئل روى کاغذ آوردى
مادرانگى هات مستدام

سربه هوا 1396/08/27 ساعت 21:37

باران عزیزم. امیدوارم بابا نویل برای خانواده ی پنج نفریت سلامتی و دل خوش و لحظه های ناب بیاره.
تو همچنان کمبود تایم داری ؟؟!!!

:) من همیشه تایم کم دارم:(

سپیده اش :) 1396/08/24 ساعت 02:15

چقدر کشیدنی مانده فریدا...چققدر ...

بیا:) سال نو منتظره .. زنده گی نو هم:)

زهرا 1396/08/24 ساعت 01:24

جانم...

:)

دزیره 1396/08/23 ساعت 21:59

آه باران مادرانگیهات گوارای وجودت

مادرانگی ها عجب ترکیب عجیبیه..

چه نقاشی خوشگلیه! چه حظی ببره بابا نوئل!

کاش واقعنی بابا نوئلی در کار بود:(

سیمین 1396/08/22 ساعت 08:34

کایو
برایت آرزو میکنم
چشمان همیشه مشتاق و دلی همیشه گرم
زبانی سپاسگزار و لبی پر از لبخند
آرزو میکنم خوب دیدن و خوب شنیدن و خوب گفتن!
.
بوس و بغل ❤

چه ارزویی ازین لطیف تر؟

لاله 1396/08/21 ساعت 23:43

سو نه سالمه و تو یه شهرستان تو ایران یه بچه میخوام مثل کایو (شوهر هم ندارم ) ، فکز نکنم بابا نویل کاری بتوه بکنه

نه اون کار خودته و بس:)

رها 1396/08/21 ساعت 13:28

اهم اهم ما می گذاریم به سلیقه ی خود خانم نقاش
همچین آرزو کننده ی خوبی هستیم ما :)))

رهااای عزیزم. برای تو هر چیز که بخوای:)

دختر نارنج و ترنج 1396/08/20 ساعت 21:07

من فدای کایوی خندان بشم آخههههههه....
ترنج رو دوست داره عزییییییزکم...
بابا نوئل جان، برای کایو همیشل سلامتی و سلامتی و همین لب های خندان رو ثبت کن... برای همه ی لحظه هاش....

ممنونم خاله جان جانان. ترنج عجیب ترین گربه ایه که دیدم. مهم نیست چه ساعتی از روز یا شبه، کایو که توی اتاق گریه میکنه، ترنج قبل از من پشت در اتاق ه!!!!!!چه طور این قدر خوبن؟

بهروز 1396/08/20 ساعت 16:33

من دلم می‌ره برای بچه. اما چند وقت بود که تصمیم بر اینه که بچه‌دار نشم. حداقل الان بچه‌دار نشم. اینجا بچه‌دار نشم. اما لعنت به تو. متنت که تموم شد دلم بچه می‌خواست.

خب رسالت من تموم شد. نقاشی هم تمرین کن برای بچه خوبه؛)

رها 1396/08/20 ساعت 14:54

میشه به بابانوئل بگی که باران برای منم از این نقاشی قشنگا بکشه عایا؟
من هنوز تو کف اون تابلوهای " پو" هستم که برای کایو کشیده بودی :)) اصلنم حسود نیستم

شما بگو چی و چه اندازه میخوای. بابا نوئل ومجبورمیکنم بیادخاور میانه! تازه آیدا هم قراره بره محل بابا نوئل اینا امسال:))))

فتانه 1396/08/20 ساعت 11:55

آخیشششش اومدی بالاخره!
ضمنا نامه ت هم خیلی خوشگله و پر از آرزوهای قشنگ...

ممنونم:)

تیلوتیلو 1396/08/20 ساعت 09:12

چقدر مامان خوبی هستی... بهترین ها را آرزو کردی و مطمن هستم که خداوند همه ارزوهای قشنگت را برآورده میکنه

امیدوارم أرزوی همه ی مامان ها براورده شه

الهام 1396/08/20 ساعت 07:52

امیدوارم امسال بابا نوئل براتون لبخند + هدیه ای که دوست دارید بیاره

ایشالا برای همه ی بچه ها و مامان ها:)

آیدا 1396/08/20 ساعت 00:04

هاهاهاها آره میگن بابانوئل از این دهکده میاد که شمال فنلاند هست و بسیار بسیار سرد
نزدیک کریسمس میرم اونجا ازش سوالت رو میپرسم به شرطی که قول بدی بیشتر بنویسی چشممون سفید شد به این صفحه خب

حتمن حتمن سلام منو برسون. کاش کادو برام تایم بیاره امسال. تااااایم

شیدا اجیل 1396/08/19 ساعت 17:41

چه خوب ‌که هستی بهترین مامان دنیا

❤️

Hoda 1396/08/19 ساعت 12:02

واای چه بانمک کشیدییی

:)

آیدا 1396/08/18 ساعت 22:56

بابانوئل تپل و گرم و مهربون با ریش نرم و بلند نمیشه بیاد دم خونه ما؟؟
باران جان میدونی دهکده بابانوئل Rovaniemi نزدیک شهری هست که ما زندگی می کنیم؟؟ هر چی میخوای بگو برم مستقیم بهش بگم خودم

من أصلا نمی دونستم که بابا نوئل جایی زنده گی می کنه!!!!!!:))))) فقط تنها دغدغه م این بود که بابا نوئل در طول سال چیکار می کنه!!!!!:))

لیلا 1396/08/18 ساعت 11:23

وای خدا ؛ منم تا حالا نامه کریسمس نداشتم ، میشه بر من هم درست کنی با آبرنگ

بله حتمن. بفرمایید چند سالتونه و چی میخواین کادو:)))

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.